خالی ز خون بکوب سرتاسر سرم
ای ساقی شهید؛ سردار سرورم
ما را ز جام خویش یک قطره مرحمت
من گرچه چرک و زشت، از قطره کمترم
هر گام و هر زمان، شور تو در میان
وقتی رسد امید، آتش فشان ترم
بی لطف روی تو، قلبم سیاه و تار
در زیر نور ماه یک شرزه شب پرم
ای ساقی شهید؛ ای ماه بی نشان
زین معتقت بگیر از تن کبوترم
- ۹۸/۰۲/۱۰