معتوقیّه

شعرهایی است که معتوق حسین می‌خواند / درد معتوق فقط عاتق او می‌داند

معتوقیّه

شعرهایی است که معتوق حسین می‌خواند / درد معتوق فقط عاتق او می‌داند

  • ۰
  • ۰

لبریز از غم است دلم در فراق تو
شمشیر بی خم است دلم در عراق تو

راهم نداد شور تو بی
شور و باشعور
درد مرخّم است دلم در فراق نور

هر آینه به روی تو دل را کشانده
ام
با سختی تمام به آتش رسانده
ام

زیباترین شعاع سرای ثنای دل
هست آتشین طلوع تو غوغاسرای دل

دل
را که با رخ تو چو شعری میسّر است
آن شعر بی رخ تو شود نثر ابتر است

معتوق بی حسین چو چوبی شکسته است
زان
رو که جان او به ضریح تو بسته است

  • ۹۷/۰۹/۰۸
  • معتوق حسین

نظرات (۲)

شعر قشنگیه.
بهم سر بزن.
  • نگار جهانشاهی
  • چه شعر قشنگی مرسی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی