لبریز از غم است دلم در فراق تو
شمشیر بی خم است دلم در عراق تو
راهم نداد شور تو بیشور و باشعور
درد مرخّم است دلم در فراق نور
هر آینه به روی تو دل را کشاندهام
با سختی تمام به آتش رساندهام
زیباترین شعاع سرای ثنای دل
هست آتشین طلوع تو غوغاسرای دل
دلرا که با رخ تو چو شعری میسّر
است
آن شعر بی رخ تو شود نثر ابتر است
معتوق بی حسین چو چوبی شکسته است
زانرو که جان
او به ضریح تو بسته است
- ۹۷/۰۹/۰۸