شال عزا به دوش مصیبت
کشیدهام
دست قضا به سمت مصیبت دویدهام
روح تو را به نام خدا دادهام قسم
خون خدا! به کرب و بلایت رسیده ام
با یاد عشق
هر نفسم میوزد ز دل
با هر نفس به سوی شهادت دویدهام
گر نام عشق
را به کسی یاد دادهای
با او بگو که رائح تربت شنیدهام
از سوی شهر،
میرسد هل من نصیر دوست
در خاک جبهه زیر کلامش خمیدهام
ای مقتدا به
معتُق خود رحم کن دلا
از رحم توست این که ز آتش رهیدهام
- ۹۷/۰۸/۲۷